فصل اول \آغاز عشق\
یک شب زمستونی بود یه جایی مهمون بودم جاییکه نشسته بودم کنارم یه میز بود که چند تا کتاب گداشته بودن روش. منم از بین اون کتابا کتاب حافظ رو انتخاب کردم. میخواستم شروع خوندنش مثل گرفتن فال باشه اما انتخابم این بود صفحه اول رو باز کنم. در اون لحظه به یاد اولین بیت نبودم:
الا یا ایها الساقی ادر کأسا و ناولها که عشق آسان نمود اول ولی افتاد مشکل ها
♥ جمعه 98/2/20 ساعت 4:17 صبح توسط ژوان
نظر